ترس از شکست! چرا شکست خوردن ترس نداره؟

ترس از شکست و شکست خوردن، موضوعیه که حتما باید درباره اش صحبت کنیم. همین الان اگه ذهنت رو زیر رو رو کنم کلی ایده تو ذهنته. شاید سعی کردی بعضی از این ایده ها رو عملی کنی، اما به احتمال زیاد اکثرا یا شاید همه اونها یا شروع نشده یا شروع کردی و شکست خوردی!

و اینجاست که خیلی از ماها اسم اون تجربه رو می‌ذاریم “شکست”. اما بذار یه چیزی رو شفاف بگم:

شکست، فقط یک نتیجه نیست؛ یک مرحله از مسیر یادگیریه.


شکست یعنی عدم موفقیت در انجام یک کار

به این فرآیند، فرایند آزمون و خطا یا به عبارتی آزمایش گفته میشه! اما ما اسم شکست رو روی اونها می گذاریم!

به نظر شما تمام اختراعات همون بار اول به نتیجه رسیده؟ تمام افراد موفق در اولین تلاششون موفق شدن؟ تمام بازیگرهای سرشناس با اولین فیلمشون به موفقیت رسیدن؟ مشخصا خیر!

ما فقط موفقیت ها رو میبینیم!حتی افراد موفق هم فقط درباره موفقیت هاشون صحبت می کنن یا حداقل رسانه ها فقط بخش موفقیت اون ها رو بولد می کنن! اما کسی درباره شکست ها حرفی نمی زنه!

پس شکست خوردن بخشی از مسیر پیشرفته! لازمه یاداوری کنم که این ها شکست نیست! بلکه آزمایشه!

با هربار آزمایش چیزی یاد میگیرید! یاد میگیرید که چه کارهایی رو انجام بدید، چه کارهایی رو انجام ندید! کارها رو چطور انجام بدید!

حتی غذا پختن هم یه جور آزمایش و خطاست! بعد چندبار درست کردن یک غذای خاص و کم و زیاد کردن مواد به بهترین طعم و پخت دست پیدا می کنید!

پس اجازه بدید دیگه به این عدم موفقیت ها نگیم شکست! بگیم سعی و تلاش، آزمون و خطا، تست یا هر چیزی…

اینطوری هر دفعه که آزمایشون جواب نداد، بار منفی شکست رو تحمل نمیکنید، بلکه به عنوان یک درس به اون نگاه می کنید!

خوب چرا کلمه شکست اینقدر بار منفی و خجالت آوری داره (برای بیشتر ما آدمها)؟

در اکثر فرهنگ ها همینطوره. کلمه شکست یک کلمه با بار و ارزش منفیه! شاید به این خاطر که خجالت می کشیم بگیم شکست خوردیم! شاید به این خاطر که وقتی شکست میخورید دیگران سرزنش یا حتی تحقیرتون می کنن! یا شاید از بچگی بابت هر شکستی توسط والدین یا معلم هامون سرزنش شدیم!

شاید بخاطر اینکه شکست رو مستحق تنبیه و موفقیت رو مستحق پاداش میدونیم! شاید بخاطر اینکه کلا مکانیزم موفقیت رو یاد نگرفیتم! یاد نگرفتیم که قبل از پیروزی باید بارها شکست بخوری! البته لزوما اجباری به این که شکست بخورید نیست! اما خوب چندتا شکست خوب چندان هم بد نیست!

این مقاله رو از دست نده:  10 نشانه کمال گرایی - زندگی از نگاه کمال گرایان

ببینید نمیخوام بگم بعد شکست شادی کنید، یا از شکست لذت ببرید! مطمئنا شکست خوردن باعث ناراحتی، دلسردی یا شاید ناامیدی بشه!

اما به این معنی نیست که دیگه همه چیز تموم شده! به این معنی نیست که از تلاش کردن و مجددا امتحان کردن بترسید!

فرض کنید می خواید یک توپ بسکتبال رو بندازید توی تور! احتمالا چندبار امتحان می کنید و توپ توی تور قرار نمیگیره! اما ناراحت نمیشید1 مجددا امتحان می کنید!

شکست خوردن
چرا از شکست میترسیم؟ منبع تصویر فریپیک

چرا درباره بقیه شکست هاتون چنین حسی ندارید؟ به نظر من چندتا دلیل مهم داره:

  1. هدف زیاد براتون مهم نیست. یعنی زیاد براتون مهم نیست توپ توی تور بره یا نه! به چشم یک سرگرمی بهش نگاه می کنید. اما موضوع اونجا عوض میشه که فرض کنیم شما یک بازیکن بسکتبال هستید که در فینال جام آخرین فرصت رو برای انداختن توپ، دارید. اگه توپ وارد سبد بشه قهرمان می شید و اگه نشه می بازید! ببیند چقدر موضوع متفاوت میشه!
  2. تلاش کردن برای همچین کاری راحته! دفعه اول توپ وارد سبد نشد؟ مشکلی نیست چند ثانیه بعد مجددا تلاش می کنید! به عبارتی اقدام به تلاش مجدد راحته حتی برای بار دهم! اما برای بقیه شکست های زندگی لزوما اینطور نیست! قبولی در کنکور رو در نظر بگیرید!
  3. کسی شما رو سرزنش نمیکنه! کسی سرزنشتون نمیکنه که توپ وارد سبد نشده! اما چرا؟ چون بقیه تحت تاثیر تلاش شما نیستن! اما کنکور رو در نظر بگیرید! یک سال تمام خانواده به نوعی درگیر ماجرا میشن و شکست شما به نوعی شکست اون ها به حساب میاد! همون مثال توپ انداختن اگه خیلی طول بکشه بقیه شروع می کنن به سرزنش! ببین تو این کاره نیستی! بابا ولش خسته شدیم! از تو بسکتبالیست در نمیاد بیا بریم! خسته شدن! ترجیح میدن سردت کنن! مایوست کنن! تا زودتر از این انتظار خلاص بشن!
  4. انتظارمون از خودمون زیاد نیست! خوب ما که بسکتبالیست نیستیم! پس انتظاری از خودمون نداریم!
  5. عواقب بدی نداره! در واقع اصلا عواقبی در کار نیست! حالا توپ وارد تور نشد که نشد؟ چی میشه مگه؟ اما به همون بسکتبالیست تو فینال جام، دقایق آخر در مقابل میلیون ها تماشاچی نگاه کن؟ ببین مسئله پرتاپ توپ و وارد کردنش به سبده! چه من پرتاپ کنم چه اون، عمل یا فعل یکیه! اما شرایط اصلا یکی نیست!

پس حالا میدونیم چرا از شکست میترسیم!

  1. موفقیت رو زیادی میخوایم! به عبارتی اونقدر هدف برامون مهمه که شکست مثل مرگ میشه برامون!
  2. تلاش مجدد سخته! به عبارتی هربار آزمایش هزینه (مالی یا غیرمالی) زیادی برامون داره!
  3. دیگران شما رو سرزنش می کنن! درواقع در این حالت از حرف بقیه ترس داریم! از سرزنش هاشون! از سرکوفت زدن ها! از تیکه پروندن ها!
  4. انتظارمون از خودمون بالاتر از حد تواناییمونه! درواقع کاری رو شروع کردیم که برای اون آماده نبودیم! لقمه بزرگتر از دهنمون برداشتیم اما متوجه نیستیم! همین انتظار بالا، ترس از شکست رو زیاد می کنه!
  5. ترس از عواقب! نمیدونم به چه کاری دست میزنید! اما از شکستی عواقبی داره! هزینه ای داره! میزان اون یا نوع اون یا حداقل ترسی که از اون عاقبت داریم باعث میشه از شکست بترسیم.
  6. عدم اعتماد به نفس! گاهی ما اعتماد به نفس کافی نداریم. نمیخوام درباره علل عدم اعتماد به نفس صحبت کنم. به هر دلیلی که باشه، گاهی بخاطر عدم اعتماد به خودمون از شکست می ترسیم! فکر می کنیم برای انجام اون کار خوب نیستیم! به همین خاطر به شدت از شکست می ترسیم! کسی برای خوردن یه لیوان آب به شکست فکر نمیکنه! اما وقتی بحث کنکور، شروع کار جدید یا خیلی چیزهای دیگه، این افکار تو سرمون میچرخه که ما نمی تونیم یا زیاد آماده نیستیم! هرچقدر هم که تلقین کنی، باز هم تو ضمیر ناخود آگاهت اون قسمت از وجودت به این باور داره که آمادگی کامل نداری!
  7. عدم اطمینان. منظورم اطمینان به خودت نیست. اطمینان به شرایطه. نمیدونی چی پیش میاد. ممکنه تغییر یک قانون، تغییر اب وهوا، مصدومیت ناخواسته و … باعث بشه بترسی. عدم اطمینان به شرایط موجود همیشه ترس داره! برای همه! چه بازیکن، چه مدیر کسب و کار یا چه پشت کنکوری!
  8. دلایل خیلی زیادی میتونه باعث ترس از شکست بشه! اینها از مهمترین دلایل ترس از شکست بود.
این مقاله رو از دست نده:  چرا سن فقط یک عدده؟ 4 دلیل ترس از افزایش سن

اما سوال اینه: چطور از شکست نترسیم؟

جواب کوتاه، سریع، صریح و قاطع: بترس عزیز من! چرا نباید بترسی؟؟ خیلی از مواقع همین ترس از شکست باعث شده بتونیم زنده بمونیم!

همین ترس از شکست باعث شده ویراژ ندیم، تک چرخ نزیم و …

ببین موضوع نترسیدن نیست! موضوع اینه که:

اولا: این ترس رو مدیریت کنیم. باعث نشیم ترس از شکست، قدرت حرکت از ما بگیره. باعث نشه از شروع کردن بترسیم!

دوما: این ترس رو به سود خودت به کار ببر. یعنی همین ترس موجب بشه که خودت رو بیشتر آماده کنی! بیشتر برای شرایط پیش رو خودت رو مهیا کنی!

سوما: بعد شکست سرخورده نشی! نشینی یه گوشه! از هدفت دست نکشی!

شکست بخش کاملا طبیعی از زندگی ماست. همون آزمایش های شکست خورده قبل از آزمایش موفقه! همون پرتاب های مکرر قبل از پرتاب موفقه!

واقعا چرا فکر می کنید که نباید شکست بخورید؟ چرا فکر می کنید باید همون چندبار اول توپتون بره توی تور؟؟

این مقاله رو از دست نده:  حرف های دیگران برام مهم نیست!

شکست وجود داره! شکست محتمله! یعنی احتمال داره اتفاق بیوفته! اما معنیش این نیست نباید تلاش کنی! با هربار شکست چیز جدیدی یاد میگیرید! مثل قلق گیری موقع شلیک با اسلحه!

ما حتی وقتی خواستیم راه رفتن یاد بگیریم بارها زمین خوردیم! اما ناامید نشدیم! چرا؟

  1. ناامیدی برامون معنی نداشت واقعا!
  2. هیچ کس بابت زمین خوردن هامون سرزنشمون نکرد
  3. شوق به راه رفتن بیشتر از ترس از زمین خوردن بود
  4. ذهنیت منفی تو ذهنمون هنوز شکل نگرفته بود.
  5. زود فراموش می کردیم! اما حالا اتفاق تلخ 30 سال قبل هم از ذهنمون بیرون نمیره!!

بحث رو طولانی نکنم،

نتیجه چیه؟ شکست خوردن ایرادی نداره

نتیجه اینه که:

  1. شکست بخشی از مسیر موفقیته! گاهی مسیرتون صافه و حتی یکبار هم زمین نمیخوری! گاهی زمین اونقدر ناهمواره که بارها زمین میخوری!
  2. زمین بخور! اما دوباره پاشو! نمیدونم چندبار زمین میخوری! چقدر دردت میاد! چقدر زخمی میشی! چقدر دیگران بهت میخندن که زمین خوردی! اما پاشو! پاشو و ادامه بده
  3. زندگی تو، هدف تو، آینده تو اگرچه رو بقیه هم تاثیر میزاره! اما زندگی توئه، هدف توئه، آینده توئه، چیزیه که مال توئه! میخوای بقیه لباست رو انتخاب کنن؟ می خوای بقیه برات تصمیم بگیرن کی غذا بخوری؟ چی بخوری؟ چقدر بخوری؟ کی بخوابی؟ کی عاشق بشی و… معلومه که نه! پس هدفت، کارت و آینده ات رو خودت انتخاب کن.
  4. زمان میگذره! چه بشینی چه راه بری زمان می گذره! مهم نیست چکار کنی یا نکنی! زمان میگذره! چشم به هم بزنی ساعت شنی عمرت ته میکشه! من ترجیح میدم حداکثر استفاده رو ببرم! تو چطور؟

خوب تموم شد! فعلا حرف دیگه ای ندارم که درباره شکست بزنم! اگه بخوام از کل متن بالا یه تیکه رو برات جدا کنم و میخ کنم به دیوار ذهنت این بخششه:

زمان میگذره! چه بشینی چه راه بری زمان می گذره! مهم نیست چکار کنی یا نکنی! زمان میگذره! چشم به هم بزنی ساعت شنی عمرت ته میکشه! من ترجیح میدم حداکثر استفاده رو ببرم!

خودم

ببین دوست خوب من که داری این مقاله رو میخونی! ترس از شکست یا زمین خوردن هرگز باعث نمیشه حرکت کنی. اگه تو بچگیمون ترس از شکست داشتیم (کلا اگه با مفهوم ترس آشنا بودیم)، نمیتونستیم بشینیم، چهاردست و پا بریم، راه بریم و …

مفهوم ترس شاید خیلی جاها باعث بشه بقای انسان حفظ بشه، اما مقدار زیاد اون میتونه انسان رو فلج کنه.

ترس ناشی از ناآگاهیه! چرا از تاریکی میترسیم؟ چون نمیدونم تو تاریکی چی به چیه!

چرا روز اول مدرسه میترسیم؟ چرا خیلی از بچه ها روز اول مدرسه گریه میکنن و میترسن؟ چون با اون محیط آشنا نیستن و به زندگی در حفاظت عادت کردن و متکی شدن!

سعی کن تو زندگیت نترسی! خیلی چیزها رو تجربه می کنی! خیلی موفقیت ها رو به دست میاری!

اکثر ترس های ما بر مبنای صحیحی بنا نشده! بیشتر از چیزهایی میترسیم که چیزی از اون نمیدونیم!

پس میشه با تحقیق و بررسی و مشورت و کسب اطلاعات با هر معقوله ای که میترسیم آشنا بشیم.

کافیه بدونی و تجربه کنی تا ترست کمتر بشه! پس از همین امروز تلاش کن!

(5 از 5)
EBR
EBR

دانش آموخته مهندسی برق و مدرس وب هستم. حتی قبل از اینکه وارد دانشگاه بشم، به برنامه نویسی علاقه مند شدم و از اون زمان تا الان، هرگز کدنویسی رو رها نکردم. چه به عنوان مدرس، و چه به عنوان یک برنامه نویس. دغدغه اشتغال و بهبود فضای کار و زندگی برای همه دانشجویانم رو دارم. به همین خاطر معتقدم بدون آموزش پروژه محور و اصولی، اشتغال پایدار و با درآمد خوب شکل نمی گیره. علاقمند به برنامه نویسی، تکنولوژی و توسعه مهارت های نرم و الان هم بنیان گذار مجموعه دوناوب هستم و با یه تیم خوب و پرانرژی روزهام رو می گذرونم.

مقاله‌ها: 29

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.